محصولات معتبرترین برندهای خودروسازی جهان را در اتومبیل داودی بیابید
در طول تاریخ خودروسازی بارها و بارها ایده های مبتکرانه و هیجان انگیزی ارائه شده اند، اما تا دهه ها بعد عملی نشدند. برخی از این ایده ها نیز هنوز در خودروها عملا به کار گرفته نشده اند. در اینجا پنج عدد از این ایده ها آورده شده است که علیرغم نبوع بالا، هرگز نتوانستند ایده های موفقی لقب بگیرند.
پلاستیک نقش مهمی در ساخت خودرو ایفا می کند. اما آیا می توان از آن یک موتور ساخت؟ در سال 1970 میلادی، متیو هولتزبرگ آمریکایی یک موتور مسابقه ای طراحی کرد که دارای بلوکه، دندانه، دنده های تایمینگ و پوشش هایی از جنس پلاستیک کمپوزیت بود. این خودرو با موفقیت در مسابقات IMSA در دهه 80 میلادی شرکت کرد. اما علاقه خودروسازان به این تکنولوژی چندان زیاد نبود و به نظر نمی رسد که به این زودی ها شاهد یک موتور پلاستیکی باشیم.
در طول سالهای اولیه صنعت هوانوردی، خودروسازان علاقه مند بودند که تکنولوژی های موجود در هواپیما را در خودروها به کار بگیرند. تئوری قضیه ساده بود: وجود قطعات متحرک کم باعث می شود که موتورهای توربینی نرم، قابل اعتماد و بدون نیاز به نگهداری زیاد باشند. حتی شرکت هایی مانند روور، BRM و لوتوس به طور محدود خودروهایی سوپراسپرتی را با این تکنولوژی تولید کردند. اما شتاب اولیه پایین، مصرف سوخت فوق العاده زیاد و آلایندگی بالا باعث جلوگیری از توسعه این سیستم ها شد.
این سیستم قرار بود که یک حالت اضطراری باشد و توسط دفتر تحقیقات علمی و توسعه آمریکا در سال 1946 طراحی شد. در این سیستم دو موشک کوچک با زاویه 45 درجه در پایین هر دو ستون A خودروها قرار می گرفت که در شرایط اضطراری شلیک می شد. فشار معکوس حاصل از شلیک این موشک ها می توانست خودرو را در نصف مسیری که ترمزهای عادی توانایی آن را داشتند، متوقف کند. آزمایش های این سیستم با خودروی جیپ پتانسیل این سیستم را ثابت کرد. اما مشکل اینجا بود که در این سیستم احتمال صدمه جدی در اثر پرتاب اتفاقی موشک ها وجود داشت.
شخصی آمریکایی به نام بروکس واکر برای اولین بار در تاریخ در سال 1932 این ایده را به نام خود ثبت کرد و تا دو دهه بعد از آن همچنان به دنبال کسب حمایت یک تولید کننده برای عملی کردن آن بود. این سیستم شامل یک چرخ پنهانی بود که در زیر کف خودرو نصب شده بود و در زمان پارک در مکان هایی که فضای بسیار محدودی وجود داشت، از جای خود خارج می شد و قسمت عقب خودرو را به داخل جای پارک هدایت می کرد. این سیستم کار می کرد، اما بیش از نیمی از فضای صندوق عقب را به خود اختصاص می داد و مساله دیگر این بود که در آمریکای آن زمان فضای پارک بسیار بیش از مقدار مورد نیاز در دسترس بود.
این موتور سه سیلندر که توسط مهندس استرالیایی رالف ساریچ ساخته شده بود، بسیار سبک و جمع و جور بود و اعداد خروجی آن به قدری خوب بودند که در اوایل دهه 1990 میلادی، فورد آن را بر روی برخی از خودروهای فیستا نصب کرد. اما کمی بعد معلوم شد که این خودرو نمی توانست توان مناسب، مصرف سوخت کم و آلایندگی پایین را به طور همزمان ارائه دهد. در نتیجه در سال 1995 موتورهای دوار برای همیشه به بایگانی سپرده شدند.